تحلیل کهن الگویی داستان امیر ارسلان بر اساس نظریۀ تفرد یونگ

Authors

حمید رضا فرضی

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز

abstract

نقد کهن­الگویی یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آن­ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله کهن الگوی داستان امیرارسلان بر اساس نظریۀ تفرد یونگ تحلیل کهن الگویی شده است؛ به این شرح که امیرارسلان به­عنوان قهرمان جست­وجوگر برای رشد و تکامل و دستیابی به کهن­الگوی خویشتن، حرکت خود را آغاز می کند و با دیدن تصویر فرخ لقا (آنیما) بیدار می شود و به سطح­های تازه ای از آگاهی دست می یابد. او با گذر از کهن­الگوی نقاب به یاری پیر دانا به حذف سایه و یکی­شدن با آنیما (فرخ لقا) موفق می شود و فرایند تفرد خود را به سرانجام می رساند و به کهن الگوی خویشتن دست می یابد. ضمن اینکه او کهن­الگوی مرگ و تولد دوباره را- که معنای آن استعلای حیات و تحول درونی است- با واردشدن در غار و چاه – که بیانگر بازگشت به مرحلۀ جنینی (مرگ آیینی) است – و بیرون آمدن از آن مکان ها – که رمز تولد مجدد است - تجربه می کند.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تحلیل کهن‌الگویی "سام‌نامه" بر اساس نظریۀ تفرد یونگ

هدف این مقاله تحلیل "سام­نامه" براساس نظریه فردیت­یابی یونگ است. سام به­عنوان قهرمان جستجو­گر، با دیدن تصویر پری­دخت (آنیما) بیدار شده و به سطوح تازه­ای از آگاهی دست می­یابد و برای تکامل و دست یابی به کهن­الگوی "خویشتن" سفر خود را آغاز می­کند. او با گذر از کهن­الگوی نقاب به یاری پیر دانا موفق به حذف سایه و ازدواج و یکی شدن با آنیما (پری­دخت) می­شود و فرایند فردیّت­یابی خود را به سرانجام می­رساند...

full text

بررسی و تحلیل لایۀ ایدئولوژیک واژگان، در داستان امیر ارسلان

هر زبانی در بافت فرهنگی خاص شکل می­گیرد، به همین سبب می­توان در آثار ادبی، گفتمان فرهنگی و خصوصا ایدئولوژیک آن جامعه را نشانه­یابی کرد و بدین وسیله تحولات فرهنگی حاکم بر نسل­های گوناگون و حتی ژانرهای گوناگون ادبی را مورد بررسی قرار داد که چنین بررسی­ای در حیطۀ سبک شناسی و از مقولۀ تحلیل گفتمان قرار می­گیرد. داستان امیرارسلان نامدار که از جمله رمانس­های عامیانه­ی پر مخاطب زبان فارسی است، نه تنها...

full text

تحلیل کهن الگویی حکایت "پادشاه و کنیزک " مثنوی بر اساس دیدگاه یونگ

کهن نمونه اصطلاحی یونگی است برای محتویات ناآگاه جمعی؛ یعنی افکاری غریزی یا میلی که به سازمان­دهی تجربیات بنا بر الگوهای از پیش تعیین شده­ی فطری در انسان می پردازد. این تصاویر نخستین در طول روزگاران به اشکال گوناگون بروز کرده است ازجمله در قالب اسطوره و داستان چنانکه یونگ اسطوره­ها وافسانه­های پریان را تجلی کهن­ نمونه­ها می­داند. نمونه ی بارز این کهن­نمونه­ها را در ادب فارسی می توان در حکایت ها...

full text

تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار

یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن‏الگویی یا اسطوره‏شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان‏شناسی‏ ژرفانگر به‏شمار می‏آید. ‌این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان‏پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می‏پردازد. در نظر یونگ ‌این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه‏ای در همة نسل‏ها تکرار می‏ش...

full text

تجلّی کهن الگوی «مادر مثالی» در حماسه های ملی ایران بر اساس نظریۀ روان شناختی یونگ

مادرمثالی یکی از کهن‏الگوهای مهم نظریۀ روان‏شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبۀ مادرانه‏ دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می‏یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعۀ مردسالار که قدرت‏نمایی‏های مردانه در آن بیش از نقش‏ورزی زنان به چشم می‏آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره‏ای دارند و بازتابندۀ بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به‌طور ناخودآگاه ظهور یافته‏اند. ...

full text

تحلیل کهن الگویی داستان پادشاه و کنیزک

داستان پادشاه و کنیزک آیینهٔ تمام نمای روایت های داستانی مثنوی است، روایتی که محل تجلی خاطرهٔ نژادی انسان (کهن الگوها) از نماد عشق در ناخودآگاه جمعی مولانا است. نماد عشق در داستان پادشاه و کنیزک، نیرویی است که معنای خودآگاهی، یعنی ادراک و صور مواد اولیه را فراهم می آورد تا پادشاه جان مولانا به یاری این نماد به فرایند فردیت برسد. در این جستار سعی بر آن است تا با بررسی عناصر روان شناسی تحلیلی یونگ،...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
فرهنگ و ادبیات عامه

جلد ۵، شماره ۱۲، صفحات ۶۵-۸۴

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023